English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2522 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lighter U با قایق باری کالا حمل کردن
lighters U با قایق باری کالا حمل کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lighterage U قایق باری
rafts U قایق باری
lighters U قایق باری
raft U قایق باری
lighter U قایق باری
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
canopy U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
object U کالا اعتراض کردن
release U ترخیص کردن کالا
objected U کالا اعتراض کردن
indirect objects U کالا اعتراض کردن
objecting U کالا اعتراض کردن
objects U کالا اعتراض کردن
acceptance of goods U قبول کردن کالا
released U ترخیص کردن کالا
direct objects U کالا اعتراض کردن
to offer U عرضه کردن [ کالا]
to boycott goods U تحریم کردن کالا
releases U ترخیص کردن کالا
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
lot U کالا بقطعات تقسیم کردن
snake out U خارج کردن کالا از انبار ناو
plundrage U غارت کردن کالا ازعرشه کشتی
stowage U حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
stock U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stocked U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
tacked U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
swamp U غرق کردن قایق
capsize U واژگون کردن قایق
boat U قایق رانی کردن
boats U قایق رانی کردن
broaches U سوراخ کردن قایق
broach U سوراخ کردن قایق
swamps U غرق کردن قایق
broaching U سوراخ کردن قایق
capsized U واژگون کردن قایق
swamped U غرق کردن قایق
barges U با قایق حمل کردن
barged U با قایق حمل کردن
broached U سوراخ کردن قایق
barge U با قایق حمل کردن
swamping U غرق کردن قایق
capsizing U واژگون کردن قایق
capsizes U واژگون کردن قایق
passing action U عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
bail U عمل خارج کردن اب قایق
ground tackle U وسیله مهار کردن قایق
ship water U نفوذ کردن اب بداخل قایق
cast off U باز کردن طناب قایق
scow U با قایق چهارگوش حمل کردن
rig the market U با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
steamboat U قایق بخاری باکشتی بخارسفر کردن
mooring U نقطه مهار کردن قایق به ساحل
roll on roll off U سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
foldboat U قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
head down U دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
port U بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
head off U دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
barye U باری
infertility U بی باری
sterility U بی باری
infecundity U بی باری
utility U باری
freighters U باری
idle runing U بی باری
unload U بی باری
idling U بی باری
freighter U باری
unloaded U بی باری
empty load U بی باری
unloads U بی باری
boat space U فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
interchanging U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchange U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanges U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
idling cycle U سیکل بی باری
lorry U ماشین باری
no load speed U سرعت بی باری
van U واگن باری
no load switching U سوئیچینگ بی باری
no load voltage U ولتاژ بی باری
cargo ship U کشتی باری
vans U واگن باری
freight car U واگن باری
freight cars U واگن باری
railroad carriage U واگن باری
cargo liner U کشتی باری
cargo boat U کشتی باری
lorries U ماشین باری
idle current U جریان بی باری
dead weight tonnage U گنجایش باری
idle frequency U فرکانس بی باری
idle period U پریود بی باری
freight trains U قطار باری
idle time U زمان بی باری
freight train U قطار باری
fright car U واگن باری
road transport vehicle U ماشین باری
scow U یدک کش باری
no load condition U حالت بی باری
neutral position U وضعیت بی باری
no load current U جریان بی باری
fourgon U واگون باری
praam U باری یاتوپدار
motortruck U کامیون باری
spill wind U سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
promiscuity U بی بند و باری جنسی
cargo master U نوعی هواپیمای باری
no load torque U گشتاور پیچشی بی باری
no load loss U تلف یا تلفات بی باری
truckloads U به گنجایش یک ماشین باری
overload principle U اصل اضافه باری
truckload U به گنجایش یک ماشین باری
lorries U اتومبیل باری گاری
floating cargo U باری که دردریا است
autoloading U باری نیم خودکار
lift helicopter U هلی کوپتر باری
ideal no load d.c. voltage U ولتاژ "دی .سی " بی باری ایده ال
boxcar U یکنوع واگن باری
sexual promiscuity U بی بند و باری جنسی
idling current connection U اتصال جریان بی باری
idle current connection U اتصال جریان بی باری
lorry U اتومبیل باری گاری
perfunctory U باری بهر جهت
lighters U کشتی باری کوچک
ideal no load voltage U ولتاژ بی باری ایده ال
lighter U کشتی باری کوچک
vans U واگن باری سرپوشیده
van U واگن باری سرپوشیده
galliot U کرجی باری یا ماهی گیری
wanigan U سقف تراکتور یا ماشین باری
wannigan U سقف تراکتور یا ماشین باری
to have [or bear] a maximum [minimum] load of something U حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
freighter U کرایه کننده کشتی باری
nosing U باری که چرخهای لوکوموتیومتحمل می شوند
floating cargo U باری که باکشتی حمل میشود
freighters U کرایه کننده کشتی باری
the supreme U خداوند متعال باری تعالی
traveler U میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
carack U کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
carrack U کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
galiot U کرجی باری یاماهی گیری هلندی
showboat U قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
milner bary gambit U گامبی میلنر- باری در دفاع فرانسوی شطرنج
plateform car U واگن باری بدون دیوار راه اهن
globe master U نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
entrucking table U جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
to make a complaint [about] U شکایت کردن [درباره] [مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
heian sandan U اجرای هم زمان دو تکنیک اوچی اوکه و گدان باری
compartment marking U تقسیمات علامت گذاری شده داخل هواپیمای باری یاترابری
cartel U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
limit load U بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
scooter U روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
scooters U روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
portable U کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
field storage U انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences. U این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
maids of honor U ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
maid of honor U ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
neutral position U وضعیت خنثی یا خلاص حالت خلاص یا بی باری
maid of honour U ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
stuff U کالا
commodities U کالا
good U کالا
stuffs U کالا
stuffed U کالا
materials U کالا
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com